«مرد تکثیرشده» نام رمانی از ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتغالی است. او متولد سال ۱۹۲۲ و برندهی جایزهی نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ است. ساراماگو کتابهای گوناگونی نوشته که به زبانهای مختلف ترجمه شده است. پرفروشترین اثر ژوزه ساراماگو، «کوری» نام دارد و پس از آن، «دخمه» از جمله رمانهای زیبای او به شمار میرود. «مرد تکثیرشده» آخرین اثر او است که در سال ۲۰۰۳ به رشتهی تحریر درآمد.
کتاب داستانی روانشناختی دارد که به مهمترین پرسش هویتی انسان میپردازد: «من» کیست؟ احساسی که شاید به طور گذرا برای هرکسی پیش آمدهباشد. شاید وقتی تصویر خودر ا در حال گذشتن از مکانی، در آینهای میبینید که انتظار نداشتهاید سر راه شما باشد، نگاهی ناگهانی که همراه با هراسی است . هراس از این که «من» دیگری روبهروی خود دیدهباشید.
داستان چنین است که مردی فرهنگی برای کم کردن افسردگیاش فیلمی را کرایه و شروع به تماشای آن میکند. اما بعد از گذشتن سه فصل از کتاب، شخصیت داستان متوجه شباهت بیحد هنرپیشه درجه سوم فیلم به خودش میشود و سر انجام دو مرد شبیه، یکدیگر را ملاقات میکنند و.....
تعلیق بسیار نیرومند ی در سراسر داستان وجود دارد که خواننده را به دنبال خود میکشد. گفتگو با وجدان در سراسر کتاب دیدهمیشود گویی یکی از شخصیتهای کتاب است. خواننده در کتاب به ذهن شخصیتهایش سفر میکند و روابط چرایی و علی و معلولی و کشمکشها و انگیزههایی که قهرمان داستان را به کنش وا میدارد از جذابیت های این رمان است.
بخشی از داستان:
...شبی پر از خوابهای کوتاه و آشفته را پشت سر گذاشته بود. یک جلسهی مشاوره تحصیلی که در آن هیچ معلمی حضور نداشت. راهرویی که درب خروجی نداشت. یک نوار ویدیویی که نمیخواست داخل دستگاه شود. یک سالن سینما با پردهی سیاه که فیلمی ساده در آن نمایش داده میشد. یک دفترچه راهنمای تلفن که در تمام خطوط آن، یک نام تکرار شده بود. مردی که سنگی بردوش داشت و میگفت من از تمدن بینالنهرین هستم. یک معادلهی جبری که به جای اعداد، صورت اشخاص در آن بود. یک پاکت پستی که یک ماهی در آن قرار داشت و این تنها خوابیبود که وقتی بیدار شد توانست آن را به خاطر بیاورد.