«میراث از دست رفته»، دومین اثر نویسنده هندی، کِران دِسای (۱۹۷۱) است که برنده جایزه بوکر سال ۲۰۰۷ شدهاست.
میراث مردم هند، بعد از رفتن انگلیسیها همه چیزهایی بود که از دست داده بودند...«ببرها و پلنگهای جنگلهای آنها شکار شدند...اما موشها که همچنان همه چیز را میجوند برای نسلهای بعدی به جا ماندهاند .....» میراث آنها جنگهای استقلال طلبانه در گوشه و کنار هند، برای گرفتن حق خود از سرزمین بزرگ مادری بود... «گورکاها» مردم نپالی که به خاطر مهارتهای جنگی و دلاوری معروفند، در زمان استعمار در ارتش انگلستان و برای انگلستان در آسیا، اروپا، آفریقا و در جنگهای اول و دوم جهانی جنگیدهاند، و پس از استقلال هند در سال ۱۹۴۷، عدهای از آنها در ارتش انگلستان باقی ماندند، در حالی که با آنها مثل یک اقلیت رفتار میشد، زبان آنها در مدارس تدریس نمیشد، مشاغل دولتی به آنها نمیدادند و ...سرانجام در سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ برای کسب استقلال شورش کردند. نویسنده، داستان خود را بر اساس وقایع سیاسی این سالها نوشته است.
پرداختن دقیق به جزئیات حوادث و رفتار و گفتار و افکار شخصیتها در کتاب قابل توجه است، گاهی حرکات چنان مو به مو توصیف میشوند که خواننده بیاختیار آن حرکات را انجام میدهد، مثلا دستش را بالا میآورد یا سرش را میچرخاند، و به راحتی میتواند حوادث را مجسم کند. لحظات طنز در داستان گرچه کمتر هستند ولی غوغا میکنند:
قاضی جموبای پاتل، قاضی باز نشسته دیوان عالی کشور، آشپز او و نوهاش سای، سه نسلی هستند که با هم در عمارت چوآیو زندگی میکنند. قاضی امیدوار است در این خانه بتواند در کشور خویش مثل یک بیگانه زندگی کند. میزان سر سپردگی او به غرب از همه بیشتر است چون قدیمیترین نسل است، تا جایی که به خاطر رنگ تیره پوستش از خودش متنفر است آشپز از ده سالگی برای قاضی کار میکند، او در ابتدا از این کار احساس حقارت میکرده زیرا پدرش فقط برای سفید پوستها آشپزی کرده است، او تنها پسرش «بیژو» را با پس اندازی که به زحمت اندوخته به آمریکا میفرستد تا پول در بیاورد و...