کتاب «پیش از سقوط» نوشته نوآ هاولی، فیلمساز و نویسنده آمریکایی و ترجمهی سمیرا حیدری (۱۳۷۰) ، داستانی در آمریکای دهه ۶۰ و ۷۰ را روایت میکند. هاولی در این رمان داستان یازده مسافر را به تصویر میکشد که شبی از شبهای تابستان برای سفر به نیویورک با یک جت خصوصی سفر میکنند. این گروه شانزده ساعت بعد از پروازشان دچار حادثهای میشوند که سرنوشت همه آنها را دگرگون میکند. ماجرای سقوط این هواپیما اگر چه خیلی سریع در روند داستان برای مخاطب آشکار میشود اما اصل قصه اتفاقها و رویدادهایی است که هر یک از این شخصیتها در ادامه ماجرا و بعد از سقوط به اقیانوس پشت سر میگذارند.
به گفته منتقدان تصویرسازیها و شخصیتپردازی دقیق این نویسنده و پرداخت مناسبش از لحظه سقوط و حیرانی این مسافران در اقیانوس از جمله نقاط قوت این رمان است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
توطئه، توهم، شک، بدبینی، حادثه، اقبال و روابط انسانی همه اینها موضوعاتی است که در فصلهای این رمان به آن پرداخته میشود. به گفته منتقدان داستان پرتعلیقی که در روابط انسانی و رابطه شکننده میان یک زوج را نیز مورد بررسی قرار میدهد و طبیعت انسان و استقامت او را در زمان بحران مورد ارزیابی قرار میدهد. بخش کوچکی از کتاب:
مگی همانند هزاران دقیقه در هر روز، عشق عمیق مادرانهای در خود احساس میکند. آنها پرواز میکنند، اما او احساس ناامیدی میکند. این بچهها همهی هستی او هستند. همهی زندگیاش. همین دو کودک، همهی هویتش! او بار دیگر به سراغ جیجی میرود تا پتویش را مرتب کند، و این درست همان لحظهی بیوزنی است، لحظهای که چرخهای هواپیما از زمین بلند میشوند، وضعیتی که انسان را میان زمین و هوا معلق نگه میدارد، و مگی را منقلب میکند و میترساند. پرواز میکنند. آنها دارند پرواز میکنند! وهنگامی که از هوای مهآلود بالاتر میروند، حرف میزنند و میخندند و به ترانههای دههی ۱۹۵۰ و یا صدای ضربههای چوب بیس بال گوش میدهند، هیچکدامشان خبر ندارند که تنها شانزده دقیقهی دیگر، هواپیمایشان به درون اقیانوس سقوط میکند.