سال ها بود در جایی میان تاریکی پنهان می شدند، به این امید که کسی بیاید و آنها را از آن تاریکی نجات دهد ، تاریکی که سال ها انتظار به پایان رسیدنش را می کشیدند ، اما همه شان همچین انتظاری را نداشتند.
در میان آنها شخصی دیگر نیز زندگی می کرد ، شخصی که تمام زندگی خود و خانواده اش را وقف شیطان و خدمت به او کرده بود.شخصی که در انتظار قربانی جدیدی بود.
اما هر انتظاری پایانی دارد ، پایان این انتظار روزی رسید که... .