دل پر از وسوسه و آشوب است ، بین تاریکی و نور
رقص سنگ است در این جام بلور ، دل شیدای صبور
می برد گاه به آرامشِ دیدار مرا
می کشد گاه به تاریکیِ بسیار مرا !
شبِ بی حاصل من سر نرسید
سوخت این شمع و به آخر نرسید
من کجا گرمیِ بخشنده آغوش کجا..؟
من کجا، چشم خطا بین و خطاپوش کجا..؟
به کدام ملت هستی؟ به کدام مذهب هستی؟
که کُشند عاشقی را ، که تو عاشقم چرایی؟
#افشین.یداللهی